پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : 
وقتی انیاک، اولین کامپیوتر جهان، قدرت محاسباتیاش را به رخ کشید، هیچکس نمیدانست مغز متفکر آن، شش زنی بودند که حتی به جشن رونمایی هم دعوت نشدند.
سال ۱۹۴۶، در یک سالن فنی اما پرنور و شلوغ، چشمها به دستگاهی عظیم پر از لولهها، کلیدها، چراغها و سیمها خیره مانده بود: انیاک (ENIAC)، نخستین کامپیوتر و یکپارچهساز عددی الکترونیکی جهان با کاربرد عمومی که در نمایشی باشکوه به جهان معرفی میشد.
حاضرین با تحسین به ماشینی نگاه میکردند که میتوانست محاسباتی را که پیش از آن هفتهها زمان میبرد، در چند ثانیه انجام دهد. اما کسی نمیدانست آن شش زن جوانی که آرام و بیصدا در گوشهای ایستاده بودند، کسانی بودند که پیچیدگیهای این غول فلزی را مهار کرده بودند و به آن قدرت فکرکردن، حلکردن و تصمیمگیری بخشیده بودند.
در طول مراسم نه نامی از آنها برده شد و نه مورد تقدیر قرار گرفتند و حتی به جشن پس از مراسم نیز دعوت نشدند. در تاریخ علوم کامپیوتر تا چندین دهه بعد هم هیچ ردپایی از آنها نبود، بهجز چند عکس سیاهوسفید بدونشرح.
سال ۱۹۸۶ کتی کلیمن، دانشجوی علوم کامپیوتر دانشگاه هاروارد، وقتی در آرشیوها به این عکس برخورد، کنجکاو شد. تصویر را به مدیر یکی از موزههای تاریخ کامپیوتر نشان داد و پرسید: «اینها کی هستند؟» پاسخ اما شگفتانگیز و تلخ بود: «اوه، مدل تبلیغاتیاند. فقط برای زیباترشدن راعکس آنها آوردهاند.»
اما کتی قانع نشد. او جستجو را آغاز کرد و سرنخها را یکییکی کنار هم چید. در مراسم چهلمین سالگرد انیاک، وقتی دید گروهی از زنان مسن پرشور درباره مشکلات فنی شب رونمایی صحبت میکنند، فهمید که این همان چهرههای فراموششدهاند: شش زن ناشناس برنامهنویسی که جهان را تغییر دادند.
او تحقیقاتی گسترده انجام داد، مستند تحسینشدهی «The Computers» را ساخت و کتابی نوشت با نام «زمین آزمون: داستان ناگفتهی شش زنی که نخستین کامپیوتر مدرن جهان را برنامهنویسی کردند» تا داستان این شش زن را به جهان بازگرداند.
کاتلین مکنالتی، فرانسیس بیلاس، بتی جین جنینگز، الیزابت اسنایدر، روت لیشترمن و مارلین وسکوف دخترانی جوان بودند که بدون راهنما و کتاب و استاد، هنری نو به نام برنامهنویسی را از صفر آفریدند؛ هنری که امروز جهان بدون آن نمیچرخد.
آنها روزها و شبها در سالنهای بزرگ و زیرزمینهای تهویهدار مدرسه مور کار کردند، گاهی تا نیمهشب برای حل یک خطای کوچک بیدار ماندند و با استعداد و شجاعتشان آینده را ساختند. بههمیندلیل داستان شش زن برنامهنویس پروژهی انیاک، روایتی از فراموشیها و نادیدهگرفتهشدنها است و یادآوری اینکه بسیاری از قهرمانان علم، پشت پردهها پنهان ماندهاند.
زمینه تاریخی: دوران جنگ جهانی دوم و نیاز به محاسبات دقیق
طی جنگ جهانی دوم زیر پوست مبارزات نظامی، نبردهای دیگری نیز جریان داشت که پیشروی علموفناوری علمی در صدر آنها بود:
پیروزی در این نبرد به توانایی محاسبه دقیق مسیر گلولهها، محاسبه پرواز بمبها، و تحلیل انبوهی از دادههای پیچیده بستگی داشت سال ۱۹۴۲، ارتش ایالات متحده با چالشی بزرگ مواجه شد: نیاز به محاسبه دقیق و سریع جداول تیراندازی که مشخص میکرد یک توپ باید با چه زاویه و قدرتی شلیک شود تا به هدف مورد نظر برخورد کند.
نکتهی ناآشنا اینکه در آن زمان، واژه «کامپیوتر» به انسانها اشاره داشت نه ماشینها. درواقع کامپیوترها افرادی بودند که محاسبات ریاضی پیچیده را با ماشینحسابهای مکانیکی، خطکشهای محاسباتی و دستگاههای تحلیلگر دیفرانسیل انجام میدادند.
دستگاههای تحلیلگر دیفرانسیل
وقتی عموم مردان جوان به خدمت نظامی فراخوانده شدند، زنان بهعنوان نیروی محاسباتی به میدان آمدند. یا همانطور که در اسناد تاریخی میخوانیم، مدیران خیلی زود دریافتند که «زنان قادرند این کار را سریعتر و دقیقتر از مردان انجام دهند.»
دانشکدهی مهندسی الکتریک مور در دانشگاه پنسیلوانیا بهعنوان یکی از مهمترین مراکز فعالیتهای محاسباتی شناخته میشد. دهها زن که بسیاری از آنها بسیاری در رشتههای ریاضیات یا علوم تحصیلات دانشگاهی داشتند؛ در جایگاه «کامپیوتر» برای محاسبه جداول تیراندازی استخدام شدند.
آنها ۶ روز هفته در دو شیفت کار میکردند و تنها در کریسمس و چهارم جولای تعطیل بودند. کار این زنان دقت بینظیری میطلبید؛ چراکه هر اشتباه کوچکی میتوانست به ازدسترفتن جان سربازان یا غیرنظامیان منجر شود.
محاسبات نظامی بر اساس تکنیکهای آنالیز عددی پیچیده انجام میشد که در کتابهایی مانند «تحلیل عددی ریاضی» اسکاربورو شرح داده شده بود. محاسبهگران باید در انتگرالگیری عددی، درونیابی، ارزیابی سریهای بینهایت و تحلیل خطا مهارت داشتند. آنها با مراجعه به جداول بزرگ توابع ریاضی از پیش محاسبهشده، انجام عملیات حسابی بر اعداد با ۸ تا ۱۰ رقم اعشار و پیگیری دقیق نتایج میانی، محاسبات را پیش میبردند.
پروژه انیاک: نخستین کامپیوتر الکترونیکی با کاربرد عمومی
شرایط فعلی ماشین انیاک
باوجود تلاشهای خستگیناپذیر افراد محاسبهگر، محدودیتهای ذاتی پردازشهای دستی قابلانکار نبود.
محاسبهی ردیف معادلات سطح بالای یک مسیر حرکت بالستیک میتوانست روزها یا حتی هفتهها طول بکشد، درحالیکه گلولهها در چند ثانیه به هدف میرسیدند. در پاسخ به همین نیاز بود که ایدهی ساخت ماشینی الکترونیکی مطرح شد که بتواند این محاسبات را به طور خودکار و با سرعتی بیسابقه انجام دهد.
سال ۱۹۴۳، ارتش ایالات متحده قراردادی با مدرسه مور بست تا ماشینی را بسازد که بعدها انیاک (مخفف Electronic Numerical Integrator and Computer بهمعنی «کامپیوتر عددی الکترونیکی برای یکپارچهسازی و محاسبات») نام گرفت. این پروژه تحت هدایت جان ماکلی و جان پرسپر اکرت به سمت اجرا رفت و در زمان خود بهواقع یک غول فناوری بود: ۱۸ هزار لامپ خلأ، ۷۰ هزار مقاومت، ۱۰ هزار خازن، ۱,۵۰۰ رله و وزنی نزدیک به ۳۰ تن. این سیستم اتاقی به مساحت ۱۶۷ مترمربع را اشغال میکرد و برای خنککردن آن به سیستم تهویهمطبوع قدرتمندی نیاز بود.
انیاک هزار برابر سریعتر از هر ماشین محاسباتی موجود در آن زمان عمل میکرد؛ برای مثال میتوانست ۵ هزار عمل جمع یا ۳۵۷ عمل ضرب را در یک ثانیه انجام دهد که برای آن سالها سرعتی باورنکردنی محسوب میشد.
اما برخلاف کامپیوترهای امروزی، انیاک برنامهی ذخیرهشده نداشت. هر مسئله جدید نیازمند پیکربندی فیزیکی ماشین بود؛ تنظیم هزاران کلید، اتصال واحدها با کابلها و تنظیم برنامهریز اصلی برای کنترل جریان محاسبات.
جان ماکلی و جان پرسپر اکرت مخترعان کامپیوتر انیاک ENIAC
جان ماکلی و پرسپر اکرت برای بهرهبرداری از این دستگاه انقلابی، به همکارانی با استعداد خاص نیاز داشتند که قادر به برنامهریزی آن باشند. اواخر سال ۱۹۴۵، زمانی که انیاک هنوز در حال تکمیل بود، ارتش در جستجوی این استعدادها به جایی نگاه کرد که پیش از آن نیز راهگشا بود: گروه زنان محاسبهگر.
انتخاب برنامهنویسان انیاک
بهار ۱۹۴۵، اعلامیهای در میان زنان محاسبهگر دانشکدهی مور منتشر شد: آزمایشگاه تحقیقات بالستیک ارتش به دنبال داوطلبانی برای کار با «یک ماشین جدید» بود. جزئیات بیشتری ارائه نشد، زیرا انیاک هنوز پروژهای محرمانه بود. بتی جین جنینگز، یکی از کسانی که داوطلب شد، بعدها به یاد آورد:
من هیچ تصوری نداشتم که این شغل چیست یا اینکه باید با دستگاهی به نام انیاک کار کنیم. تنها چیزی که میدانستم این بود که ممکن است در آغاز چیزی جدید مشارکت کنم.
هرمان گلدستاین، افسر رابط ارتش با پروژه انیاک و لیلند کانینگهام، ستارهشناس از آزمایشگاه آبردین، با داوطلبان مصاحبه کردند.
سؤالات مصاحبه عمدتاً پایهای و محدود بود، مثلاً هرمان از جین جنینگز پرسید که از الکتریسیته چه میداند و او در پاسخ قانون اهم را برایش توضیح داد. آنچه واقعاً هرمان میخواست بداند این بود که آیا جین از کار با این قواعد در دنیای واقعی میترسد؟ و جین پاسخ داد که نمیترسد.
مرلین وتسکاف و روت لیشترمن در حال کار با دستگاه پانچ
در نهایت، شش زن انتخاب شدند: کاتلین مکنالتی، فرانسیس بیلاس، بتی جین جنینگز، الیزابت اسنایدر، روت لیشترمن و مارلین وسکوف. رهبران پروژه انیاک آنها به آزمایشگاه آزمایش آبردین فرستاده شدند تا با تجهیزات کارت پانچ IBM آشنا شوند که قرار بود برای ورودی و خروجی انیاک استفاده شود.
درحالیکه دستگاه هنوز در حال ساخت بود، این شش زن باید بدون داشتن دسترسی به خود ماشین، یاد میگرفتند چگونه آن را برنامهریزی کنند:
هیچ کتاب راهنما، زبان برنامهنویسی یا سیستمعاملی وجود نداشت. مستندات فنی که بعدها توسط آدل گلدستاین (همسر هرمان) نوشته شد، تا ژوئن ۱۹۴۶ در دسترس نبود. شش زن انیاک باید از طریق مطالعه نمودارهای منطقی بلوکی واحدهای مختلف انیاک، مشاوره با مهندسانی که اجزای خاصی را طراحی کرده بودند، و همکاری با یکدیگر؛ نحوه تعامل واحدهای مختلف را درک میکردند و یاد میگرفتند.
- کتی کلیمن
شش زن پیشگام: معرفی برنامهنویسان اصلی انیاک
این شش زن بهزودی به پیشگامان حرفهای تبدیل شدند که ما امروز آن را برنامهنویسی مینامیم، و صحنه را برای نسلهای آینده متخصصان فناوری اطلاعات آماده کردند. بیایید نگاهی نزدیکتر به پروفایل آنها داشته باشیم.
ردیف بالا از چپ: جین بارتیک، کاتلین آنتونلی، بتی هالبرتون. ردیف پایین: روت تایتلبام، مارلین وتسکاف، فرانسیس اسپنس
۱) کاتلین مکنالتی مالی آنتونلی (۱۹۲۱-۲۰۰۶)
کاتلین، مهاجری ایرلندی که در ابتدا فقط به زبان گیلیک صحبت میکرد، یکی از سه فارغالتحصیل ریاضی در میان ۹۲ دانشجو در ژوئن ۱۹۴۲ بود. او با دیدن آگهی استخدام ارتش برای زنان ریاضیدان، به همراه دوستش فرانسیس بیلاس درخواست کار داد. آنها به عنوان «کامپیوتر» برای محاسبه مسیرهای حرکت در جداول تیراندازی استخدام شدند و به زیرزمین تهویهدار مدرسه مور، محل تحلیلگر دیفرانسیل، منتقل شدند. کاتلین به عنوان یکی از شش برنامهنویس اصلی انیاک انتخاب شد و در توسعه روشهای برنامهنویسی نقش مهمی ایفا کرد.
۲) الیزابت (بتی) اسنایدر هالبرتون (۱۹۱۷-۲۰۰۱)
بتی با مدرک روزنامهنگاری از دانشگاه پنسیلوانیا فارغالتحصیل شد، رشتهای که به او اجازه میداد در دورههای دانشکدههای دیگر نیز شرکت کند. او در مدرسه مور به همراه جین جنینگز، برنامه مسیر حرکتی را توسعه داد که اساس نمایش موفقیتآمیز انیاک بود. بعدها به عنوان مهندس طراح منطق، در توسعه اولین نرمافزار یونیواک نقش کلیدی داشت و «نخستین ژنراتور مرتبسازی و ادغام» را طراحی کرد که الهامبخش گریس هاپر شد. هاپر، بتی را بهترین برنامهنویسی میدانست که در زندگیاش شناخته بود.
۳) بتی جین جنینگز بارتیک (۱۹۲۴-۲۰۱۱)
جین بارتیک و بتی هالبرتون در حال کار با پنل اصلی انیاک
جین، جوانترین عضو گروه، ریاضیات را «سرگرمکننده مانند حل معما» میدانست. پس از فارغالتحصیلی، در دانشگاه پنسیلوانیا به محاسبه مسیرهای حرکت رو آورد و به دلیل سختکوشیاش به عنوان یکی از برنامهنویسان انیاک انتخاب شد. او و بتی اسنایدر اغلب مسئولیت تکمیل کارهای دشوار را بر عهده داشتند. پس از انیاک، جین در تبدیل آن به یک کامپیوتر با برنامه ذخیرهشده همکاری کرد و سپس برای برنامهنویسی سیستم هدایت بایناک به شرکت اکرت-ماکلی پیوست.
۴) مارلین وتسکاف ملتزر (۱۹۲۲-۲۰۰۸)
از چپ: مارلین وتسکاف، جین بارتیک، فرانسیس اسپنس، بتی هالبرتون
مارلین با مدرک مطالعات اجتماعی و انگلیسی، به دلیل نبود شغل تدریس، به پیشنهاد یک دوست برای موقعیت شغلی «محاسبهگر» در دانشکده مور اقدام کرد و به سرعت توسط جان ماکلی استخدام شد. او که تحصیلات آکادمیک در ریاضیات نداشت، دورههای فشردهای را گذراند تا دانش لازم را کسب کند. مارلین به عضویت تیم برنامهنویسان انیاک درآمد و با روت لیشترمن همکاری میکرد. او پیش از انتقال انیاک، برای ازدواج گروه را ترک کرد.
۵) فرانسیس بیلاس اسپنس (۱۹۲۲-۲۰۱۲)
فرانسیس، دوست صمیمی کاتلین مکنالتی از دوران کالج، قصد داشت معلم ریاضی شود. اما با تماس کاتلین از آگهی استخدام ارتش مطلع شد و هر دو با هم درخواست دادند و پذیرفته شدند. او در مدرسه مور با همسر آیندهاش که مهندس الکتریک پروژه انیاک بود، آشنا شد و یک سال پس از انتقال دستگاه به آبردین، برای تشکیل خانواده از کار استعفا داد.
۶) روت لیشترمن تایتلبام (۱۹۲۴-۱۹۸۶)
روت فارغالتحصیل ریاضی از کالج هانتر بود و پس از استخدام، به عنوان یکی از شش برنامهنویس اصلی انتخاب شد. او حدود دو سال در آزمایشگاه تحقیقات بالستیک کار کرد و آخرین نفر از گروه اصلی بود که انیاک را ترک کرد، آن هم به دلیل ازدواج. متاسفانه روت پیش از آنکه نقش زنان برنامهنویس انیاک دوباره مورد توجه قرار گیرد، از دنیا رفت.
چالشهای برنامهنویسی انیاک
برنامهنویسی انیاک چالشهای بیسابقهای داشت که احتمالاً که فراتر از تصور امروزی ما از برنامهنویسی است. بتی جین جنینگز توضیح میدهد که وقتی این شش زن به مدرسه مور بازگشتند، حتی جایی برای نشستن نداشتند. آنها در فضاهای خالی مختلف ساختمان کار میکردند و سعی میکردند ماشینی را درک کنند که هنوز در حال ساخت بود.
کاغذ دیاگرام سیمکشی و چارت برنامهنویسی انیاک
راهنماهای تفصیلی مواد، که بعدها توسط آدل گلدستاین نوشته شد و انیاک را توصیف میکرد، تا حداقل یک سال پس از بازگشت آنها از آبردین در جولای ۱۹۴۵ نوشته نشده بود. آنها حتی به نمودارهای منطقی بلوکی اولیهی واحدهای مختلف انیاک هم دسترسی نداشتند و تنها میتوانستند با مهندسانی مانند هری هاسکی و آرتور برکس که مسئول طراحی بخشهای خاصی از انیاک بودند، صحبت کنند.
جین بعدها گفته بود:
گاهی اوقات ما شش برنامهنویس دور هم جمع میشدیم تا با هم حدس بزنیم ماشین چگونه کار میکند. اگر فکر میکنید در شرایط آشفتهای به سر میبردیم، بله، همینطور بود.
«برنامهنویسی مستقیم» انیاک کار عجیبی بود: تیم باید هزاران کلید را در موقعیتهای خاص تنظیم میکرد، واحدها را با چیدمانهای دقیق از طریق کابلها وصل مینمود و برنامهریز اصلی را برای کنترل جریان برنامه پیکربندی میکرد. در مقام تشبیه، مثل این بود که برای هر کاربرد خاص، رایانه را اجزای انیاک بازطراحی کنند.
حجم کاغذهای پانچی که برای برنامهنویسی انیاک استفاده میشد
انیاک یک ماشین موازی بود، به این معنی که میتوانست چندین محاسبه را همزمان انجام دهد. بنابراین برنامهنویسان باید همه چیز را، چه وابسته به هم و چه مستقل، پیگیری میکردند.
زنان انیاک در مدتی کوتاه متوجه شدند که برای برنامهنویسی مؤثر، باید هم مسئله کاربردی و هم ماشین را درک کنند. آنها یاد گرفتند مشکلات را تا سطح لامپ خلأ فردی تشخیص دهند و تا جایی مهارت پیدا کردند که مشکلات را بهخوبی یا حتی بهتر از مهندسان تشخیص میدادند.
وقتی وظیفهی برنامهنویسی مسئله مسیر حرکت را به زنان محول کردند، آنها به تیمهای دونفره تقسیم شدند: بتی و جین، روت و مارلین، کی و فران. جین به یاد میآورد: «کارمان سخت و سرگرمکننده بود، اما به نظر نمیرسید قطعات کد با هم جور شوند تا زمانی که فهمیدیم چگونه از برنامهریز اصلی انیاک برای پیونددادن و استفاده مجدد از بخشهای کد استفاده کنیم.»
رویداد تاریخی: نمایش عمومی انیاک در فوریه ۱۹۴۶
حدود دو هفته قبل از رونمایی عمومی انیاک در فوریه ۱۹۴۶، هرمان و آدل گلدستاین دو عضو تیم یعنی بارتیک و بتی اسنایدر را به آپارتمان خود در غرب فیلادلفیا دعوت کردند. سپس از آن دو پرسیدند که آیا برنامهی کامپیوتری مسیر حرکت آماده اجرا است؟ زنان پاسخ مثبت دادند.
آدل و هرمان گلدستاین
گلدستاین که از آن خبر مشعوف شده بود، به آنها گفت که آیا میتوانند برنامهی نهایی را تا زمانی خاص، یعنی نمایش عمومی کامپیوتر عظیم آماده کنند؟ بهنظر میرسید حالا پاسخ مثبت بارتیک و بتی، بیشتر خود آنها را به هیجان آورده بود.
تیم ۶ نفره بلافاصله شروع به کار کرد: آنها حتی شبها و آخر هفتهها نیز مشغول بودند. فشار کار به حدی زیاد بود که روزی هارولد پندر، رئیس دانشکده مور، با یک بطری مشروب به آنها سر زد تا حالشان را بپرسد. واقعیت این بود که هیچکدام از آنها در تمامی این دوران مشروب نمینوشیدند و پندر نیز به این امر واقف بود، او فقط میخواست به زنان نشان دهد که کارشان چقدر برای دانشکدهی مور اهمیت دارد.
جان ماکلی یکی از مخترعان انیاک نیز یک هفته قبل از رونمایی دستگاه با آنها ملاقات کرد. حتی در آن زمان هم همه میدانستند تیمی که پشت پردهی انیاک حضور داشت و بیشترین زمان را برای برنامهنویسی آن صرف کرده بود، قرار نیست در مراسم رونمایی جایگاه ویژهای داشته باشد.
همانطور که گفتیم شب قبل از نمایش عمومی، آنها با چالشی جدی روبرو شدند: برنامهی مسیر حرکت پس از برخورد پرتابهی شلیک شده به زمین متوقف نمیشد. بتی و جین تا حدود ۲ صبح همه چیز را بهدقت بررسی کردند و سرانجام بتی متوجه شد مشکل چیست. او صبح روز بعد آمد و یک کلید را روی برنامهریز اصلی تغییر داد و مشکل حل شد.
بتی هالبرتون و جین جنینگز بارتیک د رحال تنطیم کلیدهای انیاک
جین میگوید:
در واقع، بتی در حالت نیمهخواب هم استدلالهای منطقی را بهتر از سایر افراد بیدار انجام میداد. او همکاری فوقالعاده بود. البته همهی ما برای همدیگر احترام خیلی زیادی قائل بودیم و به یکدیگر اعتماد میکردیم تا کار هم را بررسی کنیم. همین مرور و ارزیابی متوالی باعث میشد هنگام قراردادن برنامههایمان روی ماشین، خطاهای اضافی نداشته باشیم.
روزی که انیاک به جهان معرفی شد، یکی از هیجانانگیزترین روزهای زندگی ۶ زن برنامهنویس بود. نمایش عالی اجرا شد و انیاک مسیر حرکت را سریعتر از زمان حرکت گلوله محاسبه کرد.
زنان نسخههایی از محاسباتی را که در حال اجرا بود، بین مدعوین توزیع کردند. انیاک با چراغهای چشمکزنش، ماشینی تأثیرگذار بود که بهصورت گرافیکی نشان میداد محاسبات چطور و چقدر دقیق و سریع انجام میشوند.
کاربردهای انیاک و ارتقایافتن به کامپیوتری با برنامه ذخیرهشده
بعد از رونمایی عمومی از انیاک، جمعیت زیادی برای تماشای این شگفتی علمی هجوم آوردند: خبرنگاران، دوربینهای خبری Movietone News، دانشمندان و استادان دانشگاه. در همان روزها، شش زن برنامهنویس که ستون اصلی پروژه بودند، دوباره به سر کار برگشتند تا مسائل علمی و مهندسی متنوعی را حل کنند.
کی مکنالتی همراه با دکتر داگلاس هارتری به سراغ مسئلهی پیچیدهی «جریان لایه مرزی لامینار در سیالهای تراکمپذیر» رفت. حاصل این تلاش مقالهای بود که در مجله معتبر Nature منتشر شد و انیاک را به شهرت جهانی رساند.
در همین زمان بتی بارتیک و آدل گلدستاین روی پروژهای دیگر کار میکردند: تحلیل «بازتاب موجهای شوک صفحهای» برای دانشگاه واشنگتن. آدل بهعنوان زنی باهوش، بااستعداد و سختکوش شناخته میشد و دانش فنی بالایی درباره انیاک داشت. او حتی مسئولیت تهیه گزارش فنی دوجلدی این ماشین را بر عهده گرفت؛ گزارشی که اواسط سال ۱۹۴۶ منتشر شد و بعدها بهعنوان یکی از منابع کلیدی این کامپیوتر مورد استفاده قرار میگرفت.
فضای کاری دستگاه انیاک
اما مهمترین نقطه عطف دوران پس از رونمایی زمانی رقم خورد که انیاک از یک ماشین برنامهپذیر به یک رایانهی با برنامه ذخیرهشده تبدیل شد. در آزمایشگاه تونل باد مرکز تحقیقات آبردین، دیک کلیپینگر با مسائلی برخورد کرد که برای شیوههای برنامهنویسی موجود بیش از حد بزرگ و پیچیده بودند. او تصمیم گرفت برای حل این مشکل، یک گروه ویژه در دانشکده مور راهاندازی کند.
پس از آن تیمی پنجنفره به رهبری بتی بارتیک و با حضور آرتور گرینگ، اد اشلاین، کاته یاکوبی و سالی اسپیر تشکیل شد. کلیپینگر شخصاً بر کار آنها نظارت میکرد و هدف اصلی این تیم توسعه کدی بود که انیاک را به رایانهای با قابلیت ذخیره برنامه تبدیل کند.
آنها قراردادی برای خرید ۱۲ برنامهی کامپیوتری با لابراتوار آبردین منعقد کردند و اولین دستاورد این همکاری همان کدی بود که امکان ذخیره دستورالعملها را روی انیاک فراهم میکرد.
در نمایی دیگر، جان فون نویمان و تیمش در مؤسسه مطالعات پیشرفته پرینستون مشغول توسعه مجموعههای بهینه دستورالعمل برای رایانههای با برنامه ذخیرهشده بودند و به کلیپینگر پیشنهاد دادند از مجموعهای از دستاوردهایشان استفاده کند.
دستورالعملهایی که طراحی شدند، عمدتاً روی یک واحد مرکزی برای انجام عملیات متمرکز بودند؛ دستورهایی مثل جمع، تفریق، ذخیره و پرشهای شرطی و غیرشرطی.
اما انیاک فقط محدود به اینها نبود. این ماشین پیشرفته بخشهای مخصوصی برای ضرب، تقسیم و محاسبه ریشه دوم داشت. برای همین لازم بود مجموعهای از دستورالعملها طراحی شود که بتواند این واحدهای خاص را هم کنترل کند.
بهطور ساده، این یعنی انیاک توانست همان قابلیتهایی را پیدا کند که بعدها در کامپیوترهای مدرن با سیستمهای دستوردهی «تکآدرسی» شناخته شد؛ یعنی دستورالعملهایی که با یک نشانی داده کار میکنند و همزمان میتوانند بخشهای مختلف ماشین را مدیریت کنند.
در این میان، همکاری نزدیک با جان فون نویمان و تیمش اهمیت زیادی داشت. هرمان گلدستاین که دستیار فون نویمان بود، آدل گلدستاین از پرینستون را به پروژه معرفی کرد. تیم کلیپینگر و دانشکده مور تقریباً هر دو هفته یکبار به پرینستون میرفتند تا از توصیههای فون نویمان بهرهمند شوند و با آدل روی برنامهنویسی کار کنند.
این جلسات پر از لحظات یادگیری بود. فون نویمان دستورالعملهایی که باید پیادهسازی میشدند را مشخص میکرد، تیم هم مشکلات فنی را برایش توضیح میداد و او خیلی سریع راهحلهایی پیشنهاد میکرد. جادادن همهی این دستورها در معماری پیچیده انیاک کار سختی بود، اما بالاخره با تلاش جمعی موفقیت بزرگی به دست آمد.
سال ۱۹۴۷، انیاک بهطور رسمی به رایانهای با برنامه ذخیرهشده تبدیل شد؛ موفقیتی که در مقالهها و گزارشهای فنی به ثبت رسید و نهتنها مسیر انیاک را تغییر داد، بلکه راه را برای آیندهی کامپیوترها نیز هموار کرد.
گرچه در گزارشها نام افرادی مانند کلیپینگر، آدل گلدستاین و بتی بارتیک بهعنوان چهرههای کلیدی دستاورد ذکر شده بود و نقش کی مکنالتی، بتی اسنایدر، کاته یاکوبی، فران بیلاس و سالی اسپیر هم پررنگ بود، ولی بازهم قرار نبود از زنان در جایگاهی همتایان مردشان قدردانی شود.
انتقال به آبردین و مسیرهای متفاوت زندگی
انیاک اوایل سال ۱۹۴۷ به آزمایشگاه آزمایش آبردین منتقل شد. از شش زن برنامهنویس اصلی، دو نفر (جین جنینگز و مارلین وسکوف) هرگز در آبردین کار نکردند، اگرچه جین بهخاطر کارش در توسعه نسخه اولیه کد برنامه ذخیرهشده، همچنان نقش مهمی در آینده انیاک داشت.
تیم نهایی انیاک
سایرین برای مدت کوتاهی در آزمایشگاه تحقیقات بالستیک آبردین مشغول بودند و از بین آنها روت لیشترمن، حدود دو سال در آزمایشگاه تحقیقات بالستیک ماند و به انیاک کمک کرد تا با محیط نظامی جدید خود و گروه جدیدی از برنامهنویسان سازگار شود.
اکثر زنان انیاک در نهایت از انتظارات اجتماعی دوران خود پیروی کردند: آنها بهخاطر ازدواج و مادر شدن از حرفهای که از آن لذت میبردند، استعفا دادند. البته بتی جین جنینگز بارتیک پس از دورههایی غیبت برای بزرگ کردن فرزندانش به کار در زمینهی برنامهنویسی بازگشت.
برای دههها، نام شش زنی که به نخستین کامپیوتر جهان جان بخشیدند، در هیچ کتاب درسی و هیچ فهرست افتخاری نیامد. این برنامهنویسان انیاک، که بدون مهارت و تلاش بیوقفهشان این ماشین عظیم تنها تودهای از فلز و سیم باقی میماند، در سکوت به فراموشی سپرده شدند.
سرنوشت این فصل از تاریخ میتوانست برای همیشه پنهان بماند، اگر بهخاطر پیگیریهای خستگیناپذیر پژوهشگری مثل کتی کلیمن نبود که با دیدن عکسی سیاهوسفید از این زنان در کنار انیاک، مصمم شد هویت و داستانشان را به جهان بشناساند.
سرانجام در سال ۱۹۹۷، یعنی دقیقاً پنجاه سال پس از برنامهنویسی انیاک، این شش زن برای نخستین بار بهطور رسمی در تالار مشاهیر «زنان در فناوری بینالمللی» معرفی شدند؛ افتخاری که آغاز بازگشت نامهایشان به تاریخ علم بود. چهارده سال بعد، شورای شهر فیلادلفیا روز ۱۵ فوریه، سالگرد رونمایی انیاک را بهعنوان «روز انیاک» نامید تا یادبودی باشد نه فقط برای یک ماشین شگفتانگیز، بلکه برای کسانی که روح واقعی و مغز متفکر آن بودند.
منبع: زومیت