یکی از بحرانهای جدی نهاد دانشگاه، بی توجهی به مسائل اقتصادی استادان است. دانشگاهها با توجیهاتی از جنس کمبود بودجه به استادان حق التدریس خود حقوقهای بسیار اندکی پرداخت میکنند که مورد اعتراض آنها واقع شده است. ارقامی که از حقوق کارهای خدماتی هم کمتر است.
رضا ضیا، استاد ادبیات، در این باره به «انتخاب» گفت: من از ردهبندی و جزئیات اداری تدریس و حق التدریس اطلاعی ندارم؛ فقط میدانم به خودم با مدرک دکترا و سالها سابقۀ تدریس ساعتی کمتر از شصت هزار تومان دادهاند. مسأله اینجاست که ساعتی ۵۰ هزار تومان و ۶۰ تومان کف حقوقها نیست! گویا کف حقوق از ۳۰ تومان شروع میشود! نکته اینجاست که تازه این پول، چندین ماه بعد از پایان ترم پرداخت میشود و در برخی از دانشگاهها همین را هم کلاً نمیدهند! بخش زیادی از درسهایی که دانشگاه به دانشجو میدهد، منوط به حق التدریس هاست. دانشگاه نیازمند به اساتید حق التدریس است، اما باز هم حقشان را میخورد.
باور نمیکنید که از این حقوق کم مالیات و بیمه هم کسر میشود، ولی این بیمه هیچ مصداق و کاربردی ندارد!
او دربارۀ پاسخ دانشگاه به اعتراض به این حقوق ناچیز، بیان کرد: قاعدتاً پاسخ این حضرات، کمبود بودجه است. مسأله ما این است که چرا بودجۀ جاهای دیگر را کم نمیکنید؟ شما یک آمار از دانشگاه بگیرید که در طول هفته چند بنر به در و دیوار دانشگاه میزنند؟! چرا به حراست کم حقوق نمیدهید که نیروهای خدوم و مؤمنی هستند و برای رضای خدا کار میکنند؟ از حقوق این افرادِ عاشق خدمت بزنید و حقّ ما را بدهید!
او افزود: باید یک حرکت جمعی آغاز شود که امثالِ من دیگر دانشگاه نرویم تا ببینیم ما به دانشگاه احتیاج داریم یا دانشگاه به ما! دانشگاه اصفهان با عذرخواهی به من زنگ زد و گفت چند درس میخواهیم برای شما در نظر بگیریم، اما من نخواهم رفت. در میان اساتید حق التدریس اشخاص بسیار باسوادی وجود دارد که، چون از این چرخههای اداری استخدام گریزانند، در این مرحله مانندهاند. رؤسا فکر نکنند حق التدریسیها توان ندارند، بعضی از اینها فقط حوصلۀ تحمل تحقیر روند استخدام شدن را نداشتند.
این استاد ادبیات درباره وضعیت حق التدریس در دانشگاههای مختلف گفت: بنده دانشگاه اصفهان، آزاد اصفهان (خوارسگان)، فرهنگیان، علوم پزشکی تدریس کردهام و در تمام این دانشگاهها وضعیت همین است. رفتار بسیار تحقیرآمیزی هم با اساتید دارند. در دانشگاه آزاد خوراسگان به روندی اعتراض کردم، مسؤل مربوطه انبوهی پرونده نشان داد و گفت: همۀ اینها کسانی بودهاند که بعد از یک ترم، از ادامۀ کار انصراف دادهاند! تا جایی که من میدانم در تهران و باقی شهرها هم رقم حق التدریسها همین است.
ضیا در پایان دربارۀ مقایسۀ درآمدی گفت: من نمیخواهم این ارقام را با اساتید هیئت علمی مقایسه کنم. هرچقدر که حقوق اساتید هیئت علمی بالا باشد خوب است، من نمیگویم از آنها کم کنید. بحث ما این است که باید از خرجهای اضافه دانشگاه کم کنید یا برای این استادان هم بودجۀ کافی بگیرید. دانشگاه برای ۱۷ جلسه به من ۲ میلیون پرداخت کرده، که این حقالزحمۀ یک جلسۀ کلاسهای آزاد من است! من فقط میپرسم، چه شغل موقّت دیگری سراغ دارید که ساعتی پنجاه هزار تومان دستمزدش باشد؟! ما را با کی مقایسه میکنید و این قدر حقوق میدهید؟!